آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

نفس مامان و بابا

لحظه های بی صبری...

دیگه چیزی نمونده که تو بغلم بگیرمت شیرین عسلم. کمتر از یه ماه مونده.این روزا خیلی بی صبری میکنم.عجله دارم زودتر بیای ببینمت... آنیتای من.عشق خوشگل مامانی.میدونم جات دیگه خیلی تنگ شده ولی نگران نباش چیز زیادی نمونده بیای بغل مامانی و بابایی. O:-) دوست دارم صداتو بشنوم.نازت کنم.اصلا ببینم شبیهه کی هستی!!!! بهر حال داریم روزارو میشماریم. من و بابا منتظرتیم...زود بیا...
2 ارديبهشت 1395

هندونه ی شیرین و عسل من

سلام دخمل خوشگلم... آنیتای مامان میدونم جات راحته.ولی تقریبا دوماه و نیم دیگه مونده که تو بغلم بگیرمت.فقط خدا میدونه چقدر بیصبرانه منتظر اومدنتیم. الان هفت ماهه که مهمون دلمی.دوماه و نیم دیگه هستی,تو زیباترین و پاکترین مهمون دنیایی که به خونه ی دلم پا گذاشتی,,, خدایا خودت هوای عشقمو داشته باش,
16 اسفند 1394

فرشته ی 850 گرمی بابا

عشقم،نفسم،آنیتای من،،، آخرین سونوگرافی که رفته بودم خداروشکر همه چی روبه راه بود،تقریبا850گرم وزن داشتی،خیلی خوشگل بودی،تقریبا تونستم لباتو ،چشماتو،حتی قلب کوچیکتو ببینم،دستای نازت دیده میشد، صدای قلبتو که شنیدم طبق معمول باز گریم گرفت ،خیلی حس قشنگیه،خیلی خوردنی شدی،هر لحظه که تکون میخوری از خوشحالی پرواز میکنم و عجلم واسه اومدنت بیشتر میشه،راستی بابا جون مهربون خیلی بیتابی میکنه،دوست داره زودتر بغلت بگیره باهات بازی کنه، این بار باباجون تورو فرشته ی 850 گرمی خودم صدات میکنه و باهات حرف میزنه، آنیتا،مامامی و باباجون بی صبرانه منتظر اومدنتیم،،زود بیا،،،زیاد منتظرمون نذار
7 اسفند 1394

ثانیه به ثانیه در انتظار دیدن بهترین هدیه ی آسمانی

الان دقیقا سه ماه مونده که در آغوش بگیریمت بابایی مهربون خیلی بیتابی میکنه و روزارو میشماره که تو بیای راستی همش تورو  فرشته ی من صدا میکنه و باهات حرف میزنه.از وقتی فهمیدم قراره یه نینی کوچولوی خوشگل وارد زندگیمون بشه احساس خیلی متفاوتی دارم،زندگیمون خیلی متحول شده،آنیتای من عاشقتم.
22 بهمن 1394